ادبی

ساخت وبلاگ

بیا تا مردمي آزاده باشیم به سوي قله ی حق جاده باشیم همه با هم به زیر پرچم دین برای روز قدس آماده باشیم ادبی...
ما را در سایت ادبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hydar1294o بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 9:17

تا فراتش آرزو شد نیل راحیدر دراهکی:بانوی بزرگ حق پرستی زینببت‌های غرور را شکسی زینبالحق دهن ياوه سرایان یزیدبا خطبه ی آتشین تو بستي زینبصبح آمد شد گوارا زندگیبا نشاط و شاد و زیبا زندگیصبح بارانی در این پاییز سرددلنشین است و فریبا زندگیماه در پیراهنش جای تن استصد بهار گلشنش پیرامن استمن نمی‌ترسم از این شبهای تاردر دلم فانوس عشقت روشن استبیا با ما تو هم در خلوت عشقکمی بنشین و شو همصحبت عشقدهان خوشبو کن از نام لطیفشبخوان با صد روایت آیت عشقمی‌کرد چنان بوالحسن اجرا خطبهجز او چه زنی خوانده چو مولا خطبهشمشیر علی در دهن زینب بودمیزد به دهان دشمنان باخطبهیاری ظالم، به مظلومان جفا ستدور از انسانیت این ظلمها ستحق به اسرائیل دادن حق کشی ستباعث بیزاری و خشم خدا ستدوباره صبح، نورانی جهان کردتوان در جسم و جان خستگان کرددلم در اشتیاق دیدن توهوای پر زدن در آسمان کردطلوع صبح و لبریز خزانمپر از پاییز غم شد باغ جانمبریز ای مهربان با یک نگاهیشراب عشق را در استکانمصبح است و صدای پای باران زیباسترقصیدن آب در خیابان زیباستدر باور آسمانی مزرعه هالبخند همیشه سبز دهقان زیباستیاریجهان از مهر آکنده قشنگ استصدای شاد خواننده قشنگ استببخشایی در این صبح دل انگیزبه لبها یک گل خنده قشنگ استدیدن لبخند یک زیبا خوش استزندگی در جمع خوشگل ها خوش استنم نمی باران ، در این صبح قشنگبا تو گشتی بر لب دریا خوش استصبح شد آزاد از زندان شبشادی آمد جای اندوه و تعبسرخوشی میخواهم از بوی تنتچای من شیرین شود با قند لبنازنین پاییز ،بارانت خوش استباد سرد بعد آبانت خوش استبوی کوهستان و رنگ ساحلتعصرها ، باغ غزلخوانت خوش است: آمد و با تشنگی پیکار کردبذر های خفته را بیدار کردبوسه گاهم پینه های دست اوستهر کسی مانند باران کار کردبوی بار ادبی...ادامه مطلب
ما را در سایت ادبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hydar1294o بازدید : 38 تاريخ : دوشنبه 27 آذر 1402 ساعت: 17:26

خود پرستان اهل تقوا نیستنددر طریق صدق کوشا نیستندمی کنند از خط قرمز هم عبوراشتباه خود پذیرا نیستندصبح است و زمین و آسمان نغمه سراستمثل نفس دوست پر از عشق و صفاستموسیقی زندگی، صدای پر و بالمهمان عزیز کوچه باغ دل ماستدوباره صبح و شور زندگانینمایان در امور زندگانیپر از آرامش و امیدواریدل عاشق به نور زندگانیخدایا دیده ی حق بین به من دهبصیرت در امور دین به من دهرهایی خواهم از گمراهی خویشنشان از صبح عطر آگین به من دهدوباره صبحدم با طرح لبخنددل دنیا زده با عشق پیوندبه روی برگ گل با این لطافتنشسته بوسه ی مهر خداونددوباره صبح با این روی زیباشکفتن را ندا در داد هر جاطبیعت خفته در دامان خورشیددرخت زندگی شاد و شکوفاصبح وقتی پلک‌ها وا می شودزندگی پر شور و زیبا می شودمی‌ تراود مهر از جام وجودعشق در دلها شکوفا میشودجهان باید سر و سامان بگیرددر آن عشق و محبت جان بگیردرهایی یابد از جرم و جنایتتمام جنگها پایان بگیرد:صبحتان با باغ و باران همنفسبا هوای عشق یاران همنفسدر فروغ مهربان آفتاببا نسیم صبحگاهان همنفسدلداده ی ناز آن دلارامم مندیوانه ی زیبایی اندامم مناز چشم پر از کرشمه ات ای ساقی!محتاج شراب ناب، یک جامم منآسانی و سختی به یقین درعالمنه شادی بی حساب دارد نه غماسباب قشنگ زندگی می سازدترکیب درست این دوتا را با همصبح پاییزی و زیبای جنوبارمغانش شادی است و حال خوبشامل حال شما لطف خداآفتاب زندگی تان بی غروبچه حس می دهد حال و هوایت؟دلم خوش کرده آوای صدایتبه سقف آرزویم با تو هر شبستاره می کنم لبخندهابتشب بی برق غزه درد داردغم آلوده هوایی سرد داردبه زیر بمب و آتش، زندگانیتنی مجروح و رنگی زرد داردمهرورزی شیوه ی پیغمبر استاز همه اعمال ما نیکو تر استمهربانی پایه ی انسانیتدر نگاه ژرف عالی منظر است: شده ادبی...ادامه مطلب
ما را در سایت ادبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hydar1294o بازدید : 40 تاريخ : جمعه 17 آذر 1402 ساعت: 11:49

ححیدر دراهکی:نت آهنگ صبح با صفاییسرود سبز باغ دلگشاییکدام آوایی از شور تو پر نیستندیدم خالی از یاد تو جاییآفتاب آسا طلوع روشنشنور می تابید از پیراهنشمثل خورشید آمد روشن نمودعالم انديشه با تابیدنشدر هفته‌ی وحدت‌ همه هم دل باشیمیکدست پی حل مشاکل باشیماز دشمن بدخواه نباید حتییک لحظه به عمر خویش غافل باشبملبخند بزن که صبح خورشید آورداز بس که خوش است گوییا عید آورد، آرامش و روشنایی و شادی و مهراز باغ صحت سلامتی چید آوردخدایا باز ‌کن این راه مسدودبه روی سالکان کوی مقصودنصیب ما بکن شهد شهادتبه زیر پرچم مهدی موعوداشتیاق از حد گذشته صد وجبدر هوای روی تو دل کرده تبدوست می دارم به کنج خلوتیعشقبازی با خیالت روز و شبناگهان در جشن سبز قلبهاعید مولود پیمبر شد عزاباز پاکستان به خون شیعیانکرد رنگین دست و پا جای حناصبح است و خدا نشسته پشت میزشدنیای تر و تازه شده لبریزشیک روز قشنگ می کند امضا رابا آن قلم روان و مهر آميزشصبحدم غرق زلال روشناجلوه های تابناک کبریامی وزد خوش عطر لبريز سلامبر مشام جان نسیمی آشناصبح زیبایی ست از نور زلالمی وزد خوشبو نسیمی از شمالعطربکر گیسوان آفتابکرده شور انگیزتر را عشق و حالصبح دارد رنگ و بویی از بهشتبرگرفته از بهاران رونوشتنور می پاشد به روی زندگیآفتابی مهربان ، نیکوسرشتهر دقیقه باز دید از خود کنیمپاک هر فکر پلید از خود کنیمبا دفاع از میهن و آیین حقدشمنان را نا امید از خود کنیم"از سوال مانده بی پاسخ پرم"از جهالت ، از حماقت دلخورمبی چراغ دانش و شبهای تاررا ه خودرا من چگونه بسپرم ؟هرچه قدر آیات روشن، عالی است‌فهم ما تاریک و در بی حالی استدر مصاف کشف راز زندگیدست عقل و عشق هر دو "خالی" استهر چند که خودنقاب صبح است این شبسرشار پیام ناب صبح است این شبسرزنده و گرم و تاز ادبی...ادامه مطلب
ما را در سایت ادبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hydar1294o بازدید : 35 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1402 ساعت: 16:26

پاسدار است افتخار میهنم ارتشی ها پاره هایی از تنم همچو جانم دوست دارم این نظام جان نثار ملت و ایران منم ادبی...
ما را در سایت ادبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hydar1294o بازدید : 37 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1402 ساعت: 16:26

باغ دین را آبیاری میکنیمخون به جای آب جاری میکنیماز نظام و میهن و سید علیبا دل و جان پاسداری میکنیمصبحگاهان در هوای مهربانگوش کن آهنگهای مهربانتندرست از خواب وقتی پا شدیشکر کن شکر خدای مهربانصبح شد تا باز هم با حال خوبدر هوای پاک و مطلوب جنوباز نسیم دلپذیر آفتابسبز باید ماند تا بعد از غروبصبح آمد بی‌نهایت دلگشا ستروشنی بخش نگارستان ماستاحترام صبحگاهان لازم استصبحدم سوگندی از سوی خداستدستهایی فتنه بر پا میکنندمردم آزاده رسوا می کنندتفرقه اندازهای حقه بازاز دو قطبی کاسبی‌ها می کندصبح روشن بانماهنگ امیدسر زده آهسته و خور شید دمیدزندگی بگرفت رنگی با نشاطمی دهد یک روز زیبا را نویدندارد دیگر این دل شوق پروازنمی‌خواهد کند بال و پری بازگرفت از من رمق کهنه پرستیبیا ای عشق طرحی نو در اندازصبح آمد صبح سوگند خداستپرتوافشان دل و چشمان ما ستروح تازه می‌دمد در زندگیمصدر انگیزش امیدهاستصبح روشن بانماهنگ امیدباز خورشید درخشنده دمیدزندگی بگرفت رنگی با نشاطمی دهد یک روز زیبا را نویدصبحدم حین طلوع آفتابهر کسی دارد دعای مستجابدر اتاق خلوت دل نصب کننام زیبای خدا را توی قاببگذرد وقتی که از حد خورد وخوابمی شود بیمار روح ، و تن خراببا خدا در ارتباطی سبز کاشصبحگاهان تا طلوع آفتابلبخند قشنگ صبح شورانگیز استاز عشق و امید و تازگي لبریز استیک نیمه گذشته است از شهریوردلچسب هوا از نفس پاییز استلبخند قشنگ صبح شورانگیز استاز عشق و امید و تازگي لبریز استیک نیمه گذشت از مه شهریوراین حال و هوا منتظر پاییز استصبح است و دم آمده است قوری خیالآهسته و نرم می وزد باد شمالدل‌های تمام خستگان شب غمعطر خوش چای عشق آورده به حالدیدن لبخند آن یار قدیممی‌زداید از دل اندوهی عظیمتا قیامت آی بیتوته خوش استدرهوای نرم آغوش نسیمصبح ادبی...ادامه مطلب
ما را در سایت ادبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hydar1294o بازدید : 52 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1402 ساعت: 22:24

برتری بر آسمان دارد زمین خاک شد عرش از نسیم اربعين اربعين یک شاخه از دریای عشق در جهان جاری شده شور آفرین ادبی...
ما را در سایت ادبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hydar1294o بازدید : 57 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1402 ساعت: 15:41

اول مهر است و روز شادی است شور و شوقی در دل آبادی است هرکجا گل کرد درس عاشقی بوی دنیایی پر از آزادی است ادبی...
ما را در سایت ادبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hydar1294o بازدید : 51 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1402 ساعت: 15:41

در ره حق پایداری میکنیم بهر میهن جان نثاری می کنیم این نظامی را که با خون شهید پا‌گرفته پاسداری میکنیم ادبی...
ما را در سایت ادبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hydar1294o بازدید : 63 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت: 16:40

سال نو شد باز هم باغ است زردتند دارد می وزد این باد سردوعده ی بوس و کنار و عشق و حالدر بهار ارزوها گل نکردشادی همه گیر می کند لبخندیخود را برهان ازغم دل یک چندیآرامش زندگی ست در بی طمعیاین راز قشنگ ، گفت دانشمندیلبخند زد آفتاب آبادی ماگل کرده درخت کوچه شادی مااکسیر جهانی شده ( پرگو ) امروزاین سبزی خوشمزه ی اجدادی ماشد موذن نغمه خوان بوی هوا گلپران است درون لحظه ها وقت افطاری نشاط معنوی از تو میخواهیم یا رب اعتناگرفتار دلم من پای در گلبه من اجحاف دارد میکند دلدر این فصل پر از گل های زیبابه خود می پیچم از درد مفاصلزن از جنس بهار و آسمان استگل خوشبو ترینی در جهان استبلوری در نگاه ناز خورشید*بهشت آغوش گرم مادران است*عید زیبا کرد صبح نوبهارگل به رقص اورد روی شاخسارمست گشته هر کسی عاشقتر استمی وزد از کوه و صحرا بوی یارنوبهار است و بیا صحرا ببینکوه را سرسبز تا دریا ببینازدجام عاشقان عشق و حالدر کنار ساحل زیبا ببیننوروز خوش است صبح صحرا باشیمهمان نسیم عطر گلها باشیلبخند شکوه سبز تفسیر کنیهمصحبت لاله ی شکوفا باشیچراغانی ست بامش تا همیشهوطن سر سبز جامش تا همیشهمصدق مرد ملی کردن نفتبلندآوازه نامش تا همیشهگفتم بکند دعوت من را شب عیدخندید و سکوت کرد و خمیازه کشیدگفتم بدهد بوسه بگیرد جانمآهسته به دندان لب زیرین بگزیدشوخینکی:صبح نوروزی ، هوای تازه استزندگی دلچسب بی اندازه استمی تراود خنده از لب حال خوببر دهان خستگی خمیازه استبار دیگر باد نوروزی وزیدنوبهار آمد گل و لاله دمیدپاس دار این لحظه های پر شکوهسرخوشی دارد هوای باغ ،عیدصبح عید و دیدنیهای بهارباد نوروزی هوای کشتزاردر نگاه عاشق مجنون عشقدلنشین تر می کند لبخند یار؟ماهرخساری ، پسندیدم تو رااز درخت عاشقی چیدم تو راشب درازاست و دلم در ا ادبی...ادامه مطلب
ما را در سایت ادبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hydar1294o بازدید : 84 تاريخ : جمعه 11 فروردين 1402 ساعت: 12:13